زندگی رویایی



امروز از طرف مدرسه گفتن باید اپلیکیشن مربوط به آموزش و پرورش را نصب کنیم ما تقریبا یک روز تمام وقت گذاشتیم تا نرم افزار بچه ها را احراز هویت کند و ما بتونیم وارد بشیم. بعد انقدر خوشحال بودیم که انگار قله فتح کردیم. ولی اون موقع که احراز هویت به مشکل برمیخورد انقدر ناراحت و افسرده شده بودم که هیچ کاری از دستم بر نمیامد نه میتونستم شام درست کنم نه به درس بچه هاخوب رسیدگی کردم نه دوره کتابخوانی که با دوستان داشتیم رو فهمیدم اصلا از مطلب کتابی که گوش دادم هیچی نفهمیدم .

این نشون میده هنوز نتونستم اون تمرین های معنوی رو خوب روی خودم پیاده کنم و بدانم من فکرهایم نیستم من از این اتفاقات ناگوار که برایم میفتد جدا هستم ولی وسط های این بحران بود که شروع کردم به کشیدن یک نقاشی برای  تزیین برگه دخترم هنگام نقاشی کشیدن خیلی آرام شدم و به خودم میگفتم اینهمه حرص خوردن برای نصب یک نرم افزار چه فایده داره فوقش همسرم مجبور میشه بره یک گوشی جدید برامون بخره که چه بهتر چقدر خوب میشه چون خودش گفته بود مجبور بشیم میرم گوشی میخرم .خب چی بهتر از این . وقتی نقاشی کشیدن آرامم کرد انگار طوفان خوابید و یکساعت بعدش احراز هویت نرم افزار درست شد و … 

 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها


pooyarayanehil mahannew shokuhetabits mahsana del neveshtehaye man دوربین های دیجیتال ناودون دانلود بازي و برنامه اندرويد در راه ارگانیک آموزش آنلاين زبان هاي خارجي و کامپيوتر